معرفی کتاب خاک خوب
اینبار نیز میخواهم یکی از آثار کلاسیک جهان را برایتان معرفی کنم. یک اثر بسیار زیبا و پر از شگفتی در معنا، اثری که ما (ایرانیان) با آن ارتباط بر قرار خواهیم کرد، تحفهای به دستان بانویی غربی، برگفته از شرق از یک «خاک […]
اینبار نیز میخواهم یکی از آثار کلاسیک جهان را برایتان معرفی کنم. یک اثر بسیار زیبا و پر از شگفتی در معنا، اثری که ما (ایرانیان) با آن ارتباط بر قرار خواهیم کرد، تحفهای به دستان بانویی غربی، برگفته از شرق از یک «خاک […]
چند وقت است که به آسمان ننگریسته ای؟ آسمان از دیرباز برای ما آدمیان نماد آزادی و آزادگی بوده است. زمانی که آرزوی پرواز برای ما رویایی بود و خدایانی که در اساطیر سیطره خود را بر آسمان داشتند تنها آنان توانایی گام گذاشتن […]
همگی ما در زندگی تجربه شکست را داشتهایم. از شکستهای عاطفی و احساسی تا شکستهای کاری و زندگی، هر یک به نحوی این تجربه را بدست آوردهایم.
خاطرات شکستهایی که ما را در زندگی همراهی میکنند، بعضی از آنها که آرزو میکنیم هرگز به حقیقت نمیپیوستند، زمانها و مکانهایی که تکرار آنها برای ما ممکن است خوشایند نباشد.
اما کمتر کسی از ما میداند چگونه به شکست خوردن واکنش درست نشان دهد. اغلب ما در حالتی احساسی قرار میگیریم، برخی حتی واکنشهایی نشان میدهیم که بعدها بیشتر پشیمان میشویم. معمولاً مهمترین واکنشی که بیشتر ما نشان میدهیم یک واکنش دراز مدت و حتی دایمی است. حسی که همیشه درباره شکست همراه ما است و در موارد بسیار شدیدتر، این حس ما را فرا میگیرد و باعث خودخوری ما میشود. شکستها در زندگی اجتناب ناپذیر هستند، چیزی که ما در اینجا بررسی میکنیم اجتناب از شکست و یا راهی برای پیروزی نیست. بلکه نکات و روشی است که برای رویارویی با شکست استفاده میشوند.
چیزی که ما در اینجا بررسی میکنیم اجتناب از شکست و یا راهی برای پیروزی نیست. بلکه نکات و روشی است که برای رویارویی با شکست استفاده میشوند.
من یک روانشناس نیستم، همچنین مددکار اجتماعی نیستم و در تخصص من نیست که برای کسی روش درمانی روانشناسانه تجویز کنم! اما نکاتی را مطرح خواهم کرد که تجربه هم برای خودم و هم برای خیلی از دوستان موثر، مفید و کارآمد بوده است. این روشها و نکات ممکن است برای خیلی از ما آشنا باشند و حتی خیلی از ما آنها را بدانیم. ما میخواهیم یاد بگیریم که چگونه مانند یک ورزشکار (حرفهای) با شکست روبرو شویم و چگونه به آن واکنش نشان دهیم.
ورزشکاران شاید یکی از بهترین نمونههای شکست خوردن باشند. کسانی که بعد از هر شکست دوباره مسیر خود را ادامه میدهند و خیلی از آنها به درجات بالایی میرسند. اما چه چیزی از ورزشکاران میتوانیم بیاموزیم؟ در ادامه ۸ نکته مهم و کاربردی از نحوه برخورد ورزشکاران با شکست را برای شما بازگو میکنم. (پیشنهاد میکنم از آنها یادداشت بردارید و جلوی چشمتان قرار دهید.)
باید با واقعیت روبرو شوید، شکست جزیی از زندگیست و اتفاق خواهد افتاد. نیاز به عصبانیت نیست! نیاز نیست کاسهها را بر سر کسی بشکنید، حتی خودتان. از خودتان توقع کامل بودن را نداشته باشید، شما با اینکار فقط باعث نا امیدی بیشتر و بیشتر از خودتان خواهید شد و این نا امیدی میتواند پس از مدتی شما را در زندگی هرروز عقبتر اندازد و صدمات جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت.
ورزشکاران هنگام شکست مانند ما مبهوت خواهند بود اما به سرعت خودشان را پیدا میکنند و شکست را میپذیرند.
مسئولیت شکست را به طور کامل بپذیرید. با خودتان رو راست باشید. شما مسئول شکست خوردن خودتان هستید. پس زانوی غم بغل نکنید و دیگران و زمین و آسمان را مقصر شکست خوردن خودتان ندانید. شما تا مسئولیت زندگی خودتان را برعهده نگیرید نمیتوانید در زندگی خود پیشرفت خوبی داشته باشید. فراموش نکنید که شکست هم جزیی از زندگی است.
به خودتان نگاهی بیاندازید. مشکلات خودتان را روی کاغذی بنویسید و شروع به بررسی آنها کنید. برای هر مشکلی که در خودتان میبینید که سبب شکست شما شده است راه حل بیاورید. برای مثال ممکن است شما بخاطر ندانستن و نداشتن علم به کاری آن را شروع کردهاید و به همین خاطر به سرعت شکست خوردهاید. برای همین نیاز دارید تا در آن کار مطالعه کنید، آموزش ببینید و مشورت کنید (رفع مشکل).
بله شکست نیز نکات مثبت زیادی دارد حتی شاید بسیار بیشتر از نکات منفی آن! اولین نکته این است که شکست خوردن شما نشانه حرکت کردن شماست و این خبر خوبی است زیرا شما ثابت نیستید و در حال انجام کاری هستید. به خاطر بسپارید کسی که شکست نخورده در حقیقت کاری نکرده و فقط درجا زده است. شکست را به عنوان یک تجربه تازه و درسی جدید بنگرید. مطمئن باشید که شما هرگاه حرکت کنید مشکلات جدیدتری برای شما پیش خواهد آمد. خود را آماده کنید تا با آنها مقابله کنید و از شکست خوردن نترسید (در حال حاضر دیدهاید که میتوانید ادامه دهید و تجربهاش کردهاید). از زندگی و جریان آن لذت ببرید.
در حقیقت ورزشکاران (حرفهای) با شکست خوردن انگیزه بیشتری پیدا خواهند کرد. آنها خود را آماده تمرینات سختتر برای مشکلات دیگر خواهند کرد و آن را بصورت عملی اجرا میکنند.
شکست خوردن، شما را یک آدم بازنده نمیکند بلکه به شما خواهد گفت که شما زنده هستید و زندگی میکنید. پس هرگز خود را سرزنش نکنید. شکست حتی میتواند پلهای باشد برای پیشرفت سریعتر شما.
با خرد کردن اعصاب و تکه تکه کردن خود هیچ چیز جز عذاب برای خودتان بدست نخواهید آورد. همچنین کسی برای شما کاری نخواهد کرد و دلسوزی دیگران هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. به خودتان استراحت دهید. یک تعطیلات واقعی برای خود در نظر بگیرید چه در مسافرت چه فقط در خانه باشید باید به خودتان استراحت دهید. با استراحت افکار شما باز خواهد شد. یادتان باشد در مدت استراحت قرار نیست دایم به شکست خود فکر کنید بلکه باید فکر خود را منحرف نمایید.
در مدت استراحت قرار نیست دایم به شکست خود فکر کنید بلکه باید فکر خود را منحرف نمایید.
خیلی از ما پس از شکست دست از تلاش میکشیم و با کوچکترین اتفاق و شکستی بیخیال تمام اهداف خود میشویم. یادتان باشد که شکست تجربه است و شما با پند گرفتن از آن است که میتوانید پلههای ترقی را پشت سر بگذارید.
هرگز تسلیم نشوید.
شاید هرکسی بداند که تلاش کردن خوب است. اما حقیقت این است که تلاش کردن لازم است اما کافی نیست. همانطور که در مقاله «تلاش، رسیدن یا نرسیدن. مسأله این نیست!» به آن اشاره کردهام تلاش خالی و بدون هدف و استراتژی شما را موفق نخواهد کرد و حتی ممکن است با پا فشاری بیشتر شما را بیشتر عقب بیاندازد. شما نیاز به تغییر دارید. استراتژی خود را تغییر دهید. روش خود را متحول کنید. مَثَل قدیمی خودمان یادتان باشد «آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود!».
شما نیاز به تغییر دارید. استراتژی خود را تغییر دهید.
برای مثال شما در یک کسب و کاری شکست خوردهاید. آیا بازهم با همان روشِ بازاریابی، روشِ تولید و ارائه خدمات میتوانید موفق شوید؟ مطمئنا در ۹۰٪ مواقع پاسخ «نه» میباشد. شما نیاز به روش و استراتژی و ارتباطات جدید و تغییر دارید. در زندگی نیز شما نیاز به تغییر دارید تغییر روش زندگی تغییر در رابطه با برخی دوستان، آشنایان، اطرافیان و قطع ارتباطات مضر.
یک ورزشکار حرفهای استراتژی خود را تغییر میدهد و حتی خیلی وقتها برای هر حریف یک روش و استراتژی را پیاده میکند.
به یاد داشته باشید که زندگی پر از فراز و نشیب است. این واکنش ما است که بر قسمت بزرگی از جریان آن تاثیر گذار است و این واکنشهای ما است که میتواند کاری کند تا از زندگی خود لذت ببریم یا در جهنمی سوزان خود را غرق نماییم.
برای مطالعه بیشتر میتوانید به مقالات و وب سایتهای زیر مراجعه نمایید:
http://www.motivationalwellbeing.com/react-to-failure.html (استفاده شده در مقاله)
http://www.dailyinfographic.com/how-people-react-to-failure (اینفوگرافی جالبی دارد)
http://dosomethingcool.net/react-failure/
http://www.active.com/tennis/articles/how-champions-react-to-failure?page=1 (استفاده شده در مقاله)
سربازی، داستان و دردسر همیشگی یک پسر ایرانی. داستانی تلخ و شیرین، شیرینتر برای کسانی که معاف از این خدمت شدهاند. یکی از مسیرهایی که در راه بیشتر پسرهای ایرانی قرار میگیرد و آن را طی میکنند همین سربازی است، خوب یا بد، زشت […]
تلاش تلاش تلاش یک کلمه تحریف شده همیشگی! به خصوص که الان حرف خیلیها شده، تلاش کنید تا برسید! درست مثل اینکه بیان و بگویند که برو تا برسی! خب به کجا؟ رسیدن به کدام مکان؟ کدام هدف؟ تلاش درست چطوری است؟ (نمیدانم شاید سودی […]
اگر شما اهل داستان و رمانهای کلاسیک باشید احتمالا نام «ایوان تورگنیف» را شنیدهاید کسی که کتاب بسیار معروف «پدرها و پسرها» را نوشته است. در اینجا میخواهم شما را با اولین رمان این نویسنده روس آشنا کنم، البته که من منتقد نیستم و فقط برداشت شخصی خودم را در اینجا مینویسم و به معرفی کتاب میپردازم. این کتاب از سری مجموعه کتابهای جیبی است که توسط انتشارات «علمی و فرهنگی» منتشر شده است. ادامه دادن چاپ و نشر کتابهای جیبی توسط این انتشارات بسیار ستودنی است و امیدوارم با گسترش فرهنگ کتابخوانی، کتابهای جیبی دوباره و بیشتر از قبل جای خود را در کیف و جیب افراد جامعه باز پس گیرند.
نام کتاب و نویسنده:
«رودین» ( به انگلیسی: Rudin) نوشته «ایوان سرگئی یویچ تورگنیف» نویسنده معروف روسی، در سال ۱۸۵۶ میلادی است.
مترجم: «محمدهادی شفیعیها»
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
چاپ نخست: ۱۳۴۴
چاپ دوم: ۱۳۹۴
وب سایت ناشر: elmifarhangi.ir
موضوع: رمان روسی قرن ۱۹ام
تعدا صفحات: ۲۳۸ صفحه
قیمت: ۱۰۰.۰۰۰ ریال
داستانی که در یک ظهر دلپذیر تابستانی آغاز و در یک روز داغ و طاقت فرسای تابستانی نیز پایان میپذیرد. رودین قهرمان داستان که نامش بر کتاب نقش بسته است، کسی که دنیا را از دریچه خودش میبیند. سرزمین روسها سالهاست که دست خوش تغییرات بوده، رودین شخصی تحصیل کرده و نجیب است که در دوران روشنگری به دنبال فلسفه خودش روس و اروپا را گشته و مدتی را در عمارت «داریا» اقامت میکند. داستان در قرن ۱۹ام اتفاق میافتد و شما را با حال و هوای آن قرن در کشور روس آشنا میکند. سالهایی که روشنفکری و روشنگری اروپایی در تمام اروپا و آمریکا فراگیر شده بود، تقابل اندیشهها و آزادی اندیشه انسانهای خاصی را در آن سالها ساخت، انسانهایی از تبار تغییر، انسانهایی رادیکال که برای تغییر گام بر میداشتند.
داستان رودین بیانگر زندگی یک انسان روشنگر و در عین حال بی ثمر در دوران تقابل فرهنگ ارباب و رعیتی با انقلابها، شورشها و جنگهای پیوسته است. داستان در یک روستا یا شاید یک شهر کوچک در روسیه اتفاق میافتد. جایی که احترامها و روابط اجتماعی رواج دارد و مردم تقریبا روابط خوبی باهم دارند. چندتن از زمین داران و اشراف که به مهمانیهای دورهمی و حرفهای جدید علاقهمندند با آمدن رودین به دنیایی تازهای معرفی میشوند که برای برخی جذاب و برای برخی عذاب آور است. نویسنده رودین را یک جوان آرمان گرا و باهوش آفریده که با سخنوری خود بقیه را مبهوط خود مینماید، فردی که شاید به پرستش آرمانهایش میپردازد ولی با کشمکشهای درونیاش و تناقضاتش داستان را جذاب میکند. تناقضاتی که در داستان پنهان است و خواننده شاید تا فصلهای آخر داستان متوجه آن نگردد.
یک فاکتور جذاب در این کتاب رادیکالیسمی است که در دو شخصیت کتاب وجود دارد. یکی شخصیت کناری و نه چندان پر رنگ با افکار قدیمی، خسته و پر از غرغرهای متناوب که بیشتر هدفش نیش و کنایه زدن به زنها است. گرچه ما هنوز هم میتوانیم در این دوران در جامعه خودمان مثالهای زیادی از این شخصیت به نام «پیگاسوف» را که کم هم نیستند بیابیم و دیگری «دمیتری نیکلایویچ رودین» شخصیت اصلی داستان با تحصیلات بالا و افکار نو، با آداب نجیب زادگان و سخنرانی جذاب و در عین حال با ذهنی پریشان که مسیر خود را طی میکند، کسی که درنهایت تفکر و ایده و آرمانگرایی است. جریان داستان بیشتر در عمارت داریا جریان دارد که رودین در آن بصورت مهمان اقامت دارد. جذابیت رودین را میشود از تناقض و تقابل عشق و آرمان دریافت، جایی که قهرمان داستان عاشق دختر صاحب عمارت میشود و جریان داستان را دست خوش تغییر میکند، شاید این روند میخواهد روی دیگر سکه را نشان دهد روی دیگری از یک انسان متفکر و آرمانگرا هنگامی که عاشق میشود که گویی خودش نمیداند و یا نمیخواهد به خود بقبولاند. داستان بدون اینکه مستقیم اشاره کند ما را با اعماق ذهن شخصیتها بیشتر آشنا میکند.
ترجمه خیلی روانی ندارد و بیشتر کلمات و جمله بندیها بصورت ادبی و شاید برای برخی سنگین بنظر آید که البته تاثیر مثبتی بر روی داستان دارد، دست کم از نظر من مخاطب که یک داستان نوشته شده در قرن ۱۹ را میخوانم این ترجمه خوبی است که میتواند حس آن زمان را بهتر به ما منتقل کند.
به نظرم «رودین» شخصیتی درونگراست که برونگرا شده است، شاید بهتر باشد بگویم درونگرایی که بر اثر تحصیلات و عشق سوزان به آرمانهایش و علاقه به روشنگری، سخنرانی گیرایی میکند و سبب جذب بیشتر افراد و افزایش احترام نسبت به او میگردد. گرچه رودین در قرن ۱۹ام نگارش شده اما احساس نزدیکی و آشنایی خاصی ایجاد میکند، حداقل در من خواننده این احساس پدیدار شد و مثالهایی حتی از اشخاص بسیار زیاد دیگری به ذهنم رساند، نمیدانم شاید ما هم رودین درونی داریم، شاید رودین برای خیلی از ما آشنا باشد، افکار زیاد، آرمانگرایی ولی بی ثمر و هنگامی که چشم باز میکنیم در مییابیم که ۱۰ سال گذشته است …
یکی از زیباییهای کتاب طراحی ساده و در عین حال کم حجم (جیبی) آن است. رنگ جلد قهوهای با طرح روی کتاب هماهنگی نسبتا خوبی دارد و طرح آن نماینده کامل محل علم و ادب اروپا، فرانسه است که با دو توپ جنگی در اطراف احاطه شده است و بیانگر انقلاب و جنگهای آن دوران است. همچنین بصورت انتزاعی نمایانگر روشنگری و سر برافراشتن در مقابل استبداد و فرهنگ اربابی آن زمان است که در آن سالها رو به سقوط میرفت. در کل طرح با متن همخوانی خوبی دارد و در عین حال برای خرید شما را ترغیب خواهد کرد.
در یک روز پاییزی نسبتا سرد پارسال (۱۳۹۵) بود، من قدم زنان در خیابان انقلاب راه میرفتم، هر از چند گاهی مقابل کتاب فروشیها میایستادم و به کتابها را مینگریستم، به چشمکهای کتابها خیره میشدم ولی هیچکدام نور کافی برای دست به جیب شدن من را نداشتند، به هر حال قدرت پول و کششی که پول درون جیبم داشت بیشتر از نور چشمک آن کتابها بود. راستش من آن روز خیلی به فکر خرید کتاب خاصی نبودم فقط میخواستم یک داستان دیگری بخوانم، یه دنیای دیگری را تجربه کنم. گرچه بیشتر کتابهایی که میخرم غیر داستانی است ولی اینبار احتیاج شدید به داستان داشتم، یادم افتاد که از یک کتاب فروشی توی یک زیر زمین چندبار خرید کردم و کتابهای جیبی خوبی هم داشت. فکر کنم سر خیابان ۱۶ آذر بودم که مستقیم راهی انتشارات امیرکبیر شدم، طبقه زیر زمین. نمیدانم آنجا هم جز کتاب فروشی امیرکبیر است یا نه ولی کتابهای خوبی دارد، مستقیم به سمت کتابهای جیبی رفتم. چند کتاب دیدم، دو دل بودم یا شاید چند دل بین انتخاب کتابها، حقیقتش پول زیادی نداشتم و موجودی کارتی هم که همراه داشتم چنگی به دل نمیزد. آن روز از بین کتابها «رودین» را برگزیدم و از انتخابم راضی هستم. علاوه بر آن کتاب تمرین خوشنویسی هم برداشتم که خب تنبلی کارش را تا به حال کرده و فقط یک تمرین اول را تا به حال انجام دادهام!
فکر کنم همان شب بود که من کتاب رودین را آغاز کردم. ترجمه برایم کمی دشوار بود و اسامی سخت و طولانی که بعضی اوقات در یک پاراگراف چند بار نمایان میشدند بر دشواری خواندن میافزود. نمیدانم چقدر طول کشید ولی چند شبی با هم سرگرم بودیم (مطمئنم بیشتر از یک هفته، ده روز شد) و من کم کم بیشتر جذبش شدم به خصوص بعد از نمایان شدن بخش عاشقانه و درنهایت فصلهای آخر که یکدندگی رودین و پای آرمانش ایستادن را به نهایت کشاند گرچه پشیمانی در حرفهایش نقش بسته بود، گرچه به نظرم آرمان جالبی هم نبود ولی کارش ستودنی بود! و داستان من و رودین اینگونه پایان یافت:))
«شعر زبان خدایان است. من هم شعر را دوست دارم. ولی شعر فقط منظومه نیست، شعر در همه جا هست دور و بر ما همه شعر است… به این درختها و این آسمان نگاه کنید. زندگی و زیبایی از هر طرف به چشم میخورد. هر جا زندگی و زیبایی وجود دارد شعر هم وجود دارد.»
«آه نه، من انتظار بسیاری از چیزها را دارم، ولی نه برای خودم… از فعالیت و لذت بردن از آن هرگز سر باز نمیزنم، ولی از لذایذ دیگر دست کشیدهام. امیدها و آرزوهای من، بالاخص خوشبختی شخصی من برایم مطرح نیست. عشق (هنگام ادای این کلمه شانهها را بالا انداخت)… عشقی برای من نیست… من شایسته آن نیستم. زنی که عاشق انسان میشود حق دارد که خواستار سراپای وجود آدم باشد. من دیگر نمیتوانم همهٔ وجودم را در اختیار کسی بگذارم.»
«من قاصدک به دنیا آمدهام، نمیتوانم یک جا بمانم.»
«ولی یادت باشد… میشنوی پیرمرد؟ متفکران هم از کارافتاده میشوند و باید مأمنی داشته باشند.»
بار اول وقتی زیستن پلاس راه افتاد با دوستان یک وبسایت برای زندگی همراه با طراحی و معماری و مهندسی درست کردیم که به بررسی موضوعات مختلف درباره بهتر زندگی کردن با تغییر پیرامون و محل زندگی و کار بپردازیم و البته یکسری مسایل داغ […]
Welcome to WordPress. This is your first post. Edit or delete it, then start writing!
دیدگاههای اخیر